من یه دخترم

وقتی دلم میگیره...

بشقاب هارا نمیشکنم...

شیشه هارا نمیشکنم...

دل کسی را نمیشکنم...

زورم به تنها چیزی که میرسد این "بغض" لعنتیست...



تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 | 14:52 | نویسنده : فرناز |



تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 | 14:16 | نویسنده : فرناز |

 

یه قانونی تو دنیا هست به نام قانون من و تو

یعنی تو با هرکسی غیر من باشی , غیرقانونیه ...



تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 | 13:35 | نویسنده : فرناز |

 

 "خیلی سخته "

هم عاشق باشی ...

هم دلتنگش باشی ...

هم گوشیش خاموش باشه ...

عصر جمعه هم باشه ...

فردا صبح هم قرار باشه بری سربازی !!!



تاريخ : جمعه 30 آبان 1393 | 13:25 | نویسنده : فرناز |

 

زندگی یعنی : ناخواسته به دنیا آمدن , مخفیانه گریستن , دیوانه وار عشق ورزیدن

و عاقبت درحسرت آنچه دل می خواهد و منطق نمی پذیرد , مردن



تاريخ : دو شنبه 26 آبان 1393 | 15:47 | نویسنده : فرناز |

 

بیچاره عروسک

دلش میخواست زار زار بگرید , اما خنده را بر لبانش دوخته بودند !!!



تاريخ : یک شنبه 25 آبان 1393 | 21:53 | نویسنده : فرناز |

 

روزگار عجیبیست ...

این روزها انگار که انسان ها به دست هم پیر میشوند , نه به پای هم



تاريخ : یک شنبه 25 آبان 1393 | 21:50 | نویسنده : فرناز |

 

نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس میشوند , می گویند حساسیت فصلی است

آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم ...

 

 



تاريخ : یک شنبه 25 آبان 1393 | 21:46 | نویسنده : فرناز |

 

درد من تنهایی نیست ... درد من این است که هر روز از خودم میپرسم , مگر خودش مرا انتخاب نکرد ؟؟؟



تاريخ : یک شنبه 25 آبان 1393 | 21:36 | نویسنده : فرناز |

 آرزو دارم شبی عاشق شوی ...

آرزو دارم بفهمی درد را ...

تلخی برخوردهای سرد را ...

میرسد روزی که بی من لحظه ها را سرکنی ...

میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی ...

میرسد روزی که شبها درکنار عکس من ...

نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی ...

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393 | 19:56 | نویسنده : فرناز |

 

وقتی عاشق من بود , من دوسش نداشتم

حالا که من عاشقشم , اون دیگه دوسم نداره

حالا میفهمم چرا اول همه ی قصه ها مینویسن "یکی بود , یکی نبود "

 

 



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393 | 19:49 | نویسنده : فرناز |

 

آدمک آخره دنیاست , بخند

آدمک مرگ همینجاست , بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد , شوخی کاغذی ماست , بخند

آدمک خر نشوی گریه کنی , کل دنیا سرابست , بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی , بخدا مثل تو تنهاست , بخند

 

 

 



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393 | 14:13 | نویسنده : فرناز |

 

خدایا  .....................................



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393 | 13:48 | نویسنده : فرناز |

 

 

حال من بد نیست , غم کم میخورم

کم که نه , هر روز کم کم میخورم

آب میخواهم , سرابم میدهند

عشق می ورزم , عذابم میدهند

خنجری بر قلب بیمارم زدند

بیگناه بودم ولی دارم زدند

حافظ دیوانه فالم را گرفت

این غزل آمد که حالم را گرفت

"ما ز یاران چشم یاری داشتیم     ...     خود غلط بود آنچه میپنداشتیم"

 

 



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393 | 13:26 | نویسنده : فرناز |

 

"منی" که کنارش "تو" نباشی "تومنی"نمی ارزد ...



تاريخ : دو شنبه 19 آبان 1393 | 13:10 | نویسنده : فرناز |

 

باشی میشی "آویزون" نباشی میشی "بی معرفت"

بی معرفت عالم باش اما نذار کسی بهت بگه آویزون ...



تاريخ : یک شنبه 18 آبان 1393 | 17:12 | نویسنده : فرناز |

 

خدایا حواست هست؟؟؟

صدای هق هق گریه هایم از همان گلویی می آید که تو از رگش به من نزدیکتری ...

 



تاريخ : یک شنبه 18 آبان 1393 | 10:13 | نویسنده : فرناز |

 

 

گدا که میبینم, تو دلم نمیگم راست میگه یا دروغ؟؟ بدم یا ندم؟؟ آدمه خوبیه یا نه؟؟ چشمامو میبندمو کمکش میکنم

تا وقتی رفتم گدایی پیش خدا نگه که ...



تاريخ : یک شنبه 18 آبان 1393 | 10:2 | نویسنده : فرناز |

 

دوستی ها کمرنگ بی کسی ها پیداست  ....  راست گفتی سهراب آدم اینجا تنهاست

 

 



تاريخ : یک شنبه 18 آبان 1393 | 9:34 | نویسنده : فرناز |

آره من اونم که گفتم واسه چشم تو دیوونم     ....     آره من قول داده بودم تا تهش باهات بمونم

ولی پس دادی نگامو زیر رگبار غرورت              ....     من فقط یکم شکستم , خوب نگام کنی همونم

 



تاريخ : شنبه 17 آبان 1393 | 17:57 | نویسنده : فرناز |

 

اینو اویزه ی گوشت کن :

هیچوقت شوخی شوخی کسیو به دلت راه نده

چون ممکنه جدی جدی عاشقت بشه

و اخرش راستی راستی دلشو بشکونی

" به همین سادگی "

 

 

 



تاريخ : شنبه 17 آبان 1393 | 17:34 | نویسنده : فرناز |

 

تو زندگیت هرچی میخوای باش ... فقط نفره سوم یه خلوته دونفره نباش

 



تاريخ : شنبه 17 آبان 1393 | 17:17 | نویسنده : فرناز |

مرد مست به خانه امد,انقدر مست بود که گلدان قیمتی که زنش به ان خیلی علاقه داشت

را ندید و به گلدان خورد و گلدان شکست,پیش خودش گفت حتما فردا زنم واسه ی گلدون کلی داد و بیداد میکنه

همونجا خوابش برد فردا صبح که از خواب بیدار شد این یادداشت رو روی یخچال دید:

عزیزم صبحونه ی مورد علاقتو روی میز چیدم, الانم رفتم بیرون تا برای نهار مورد علاقت چندتا چیز بخرم

خیلی دوستت دارم عشقم ,مرد با تعجب از پسرش پرسید این یادداشت چیه؟چرا مامانت از کارم

ناراحت نشده؟

پسر گفت دیشب که مست بودی مامان دستتو گرفت که ببرتت رو تخت ,تو عالم مستی گفتی خانوم به من دست نزن

من متاهلم .

" به سلامتی همچین مردایی "

 

 

 

 

 



تاريخ : شنبه 17 آبان 1393 | 16:10 | نویسنده : فرناز |

 

به سلامتیه کسی که ساعت 3 نصف شب بهش زنگ زدم

گوشی رو برداشت و بدون سلام گفت فقط اسم و ادرس

گفتم اسم و ادرس کی؟؟؟

گفت اسم و ادرس کسی که عزیزمو بی خواب کرده



تاريخ : شنبه 17 آبان 1393 | 13:22 | نویسنده : فرناز |

کجا میری؟

باکی میری؟

این چیه پوشیدی؟

زود برمیگردیا

تنها که باشی دلت لک میزنه واسه شنیدن این جمله ها...

 

 



تاريخ : شنبه 17 آبان 1393 | 13:10 | نویسنده : فرناز |

تا اطلاع ثانوی از عشق دم بزن

لطفا بدون فاصله با من قدم بزن

گاهی به روی پنجره ی کوچکم بخند

گاهی جهان کوچک من را بهم بزن

خطی بنام عشق به پیشانیم بکش

یک سرنوشت تازه برایم رقم بزن

اصلا بیا بخاطر این روزهای خوب

از هفته روز های بدم را قلم بزن

بی فکر درس و کار همین چند لحظه را

با من نشسته ای فقط از عشق دم بزن

 

 

 

 

 


برچسب‌ها: عشق,پنجره,سرنوشت

تاريخ : شنبه 17 آبان 1393 | 12:46 | نویسنده : فرناز |

نگران من نباش ...

چشمان وحشی مرا هیچ نگاه هرزه ای رام نخواهد کرد ... نگران خودت باش که با هر لبخندی دلت میلرزد


برچسب‌ها: نگران , چشمان وحشی

تاريخ : چهار شنبه 14 آبان 1393 | 11:18 | نویسنده : فرناز |

راست میگفتی...من درحدتو نبودم....درحدتو همونایی بودن که امروز باتو بودن فردا با رفیقات...


برچسب‌ها: خیانت,لیاقت

تاريخ : دو شنبه 12 آبان 1393 | 17:55 | نویسنده : فرناز |

داغونم,میدونی داغون یعنی چی؟؟؟؟

یعنی داغ اون


برچسب‌ها: داغون,سکوت

تاريخ : دو شنبه 12 آبان 1393 | 17:46 | نویسنده : فرناز |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.